کد مطلب:28086 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:150
عثمان، چون جایزه ای به هر یك از خاندانش می بخشید، آن را از بیت المال می داد و [ در هنگام باز پس دادن، ]مقاومت می كرد و [ به خزانه دار بیت المال ]می گفت: باشد؛ إن شاء اللَّه به تو [ باز پس] می دهیم. [ یك بار،] خزانه دار، پافشاری كرد. عثمان به او گفت: تو خزانه دار ما هستی! هر گاه [ قرض را] به تو باز پس دادیم، بگیر و هر گاه ساكت ماندیم، ساكت بمان! خزانه دار گفت: به خدا سوگند كه دروغ گفتی! من خزانه دار تو و خاندانت نیستم. من خزانه دار مسلمانانم. خزانه دار، روز جمعه، در حالی كه عثمانْ خطبه می خواند، كلیدها را آورد و گفت: ای مردم! عثمان می پندارد كه من خزانه دار او و خاندانش هستم، در حالی كه من خزانه دار مسلمانانم و اینها كلیدهای بیت المال شماست. و آنها را پرتاب كرد. عثمان آنها را گرفت و به زید بن ثابت داد.[1]. 1126. أنساب الأشراف - به نقل از ابو مِخنَف -:چون ولید به كوفه رسید، ابن مسعود را خزانه دار بیت المال یافت. پس، مالی از او وام گرفت - كه والیانْ چنین می كردند و آنچه را می گرفتند، باز می گرداندند -. عبد اللَّه [ بن مسعود، ]وامی را كه او خواسته بود، به وی داد و [ بعد از تمام شدن مدّت، ] آن را طلب كرد. ولید، این را به عثمان نوشت و عثمان به عبد اللَّه بن مسعود نوشت: تو خزانه دار ما هستی. پس، متعرّض ولید، به خاطر آنچه از بیت المال گرفته، مشو. ابن مسعود كلیدها را [ پیش عثمان ] انداخت و گفت: من گمان می كردم خزانه دار مسلمانان هستم؛ امّا حال كه خزانه دار تو هستم، نیازی بدان ندارم! او پس از انداختن كلیدهای بیت المال، در كوفه ماند.[2]. 1127. العقد الفرید - به نقل از عبد اللَّه بن سنان -:در دوران ولایت ولید بن عُقبة بن ابی مُعَیط بر كوفه، در مسجد بودیم كه [ عبد اللَّه] ابن مسعود، مسئول بیت المال كوفه، به سویمان آمد و گفت: ای كوفیان! دیشب از بیت المال شما صد هزار، مفقود شده است كه درباره آن، نوشته ای از امیر مؤمنان [ عثمان] نیامده و آن را با من تسویه نكرده است. ولید بن عقبه این [ جریان] را برای عثمان نوشت و او هم ابن مسعود را بركنار كرد.[3].
1125. تاریخ الیعقوبی - به نقل از عبد الرحمان بن یسار -:كارگزار زكات مسلمانان در بازار مدینه را دیدم كه چون شب شد، عثمان به نزدش آمد و به او گفت: آن [ زكات گردآمده] را به حَكَم بن ابی عاص بده.